تفسیر آیه ۲۷۳ سوره مبارکه بقره ...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ
عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
ای فرزند آدم!
اگر گناهان تو به وسعت آسمانها باشد
و سپس از من طلب بخشش نمایی
همانا تو را می آمرزم.
ریاض السالکین؛ 2:511
الّلهُمَّ صَلِّ
عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۲۷۳ سوره
مبارکه بقره
۲۷۳ لِلْفُقَراءِ الَّذينَ أُحْصِرُوا في سَبيلِ اللّهِ لا يَسْتَطيعُونَ ضَرْباً
فِي الأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ
بِسيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْر فَإِنَّ
اللّهَ بِهِ عَليمٌ
ترجمه
۲۷۳ ـ (انفاق شما، بايد) براى نيازمندانى باشد كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته
اند; (و نمى توانند براى تأمين هزينه زندگى، دست به كسب و تجارتى بزنند;) نمى
توانند مسافرتى كنند (و سرمايه اى به دست آورند;) و از شدت خويشتن دارى، افراد
ناآگاه آنها را بى نياز مى پندارند; اما آنها را از چهره هايشان مى شناسى; و هرگز
با اصرار چيزى از مردم نمى خواهند. (اين است مشخصات آنها!) و هر چيز خوبى در راه
خدا انفاق كنيد، خداوند از آن آگاه است.
شان نزول
از امام باقر(عليه السلام) چنين نقل شده است: اين آيه درباره اصحاب «صُفَّه» نازل
شده است (اصحاب صُفَّه حدود چهارصد نفر از مسلمانان «مكّه» و اطراف «مدينه» بودند
كه نه خانه اى در «مدينه» داشتند و نه خويشاوندانى كه به منزل آنها بروند از اين
جهت در مسجد پيامبر مسكن گزيده بودند و آمادگى خود را براى شركت در ميدان هاى جهاد
اعلام داشته بودند). ولى چون اقامت آنها در مسجد با شئون مسجد سازگار نبود، دستور
داده شد به صُفَّه (سكوى بزرگ و وسيع) كه در بيرون مسجد قرار داشت منتقل شوند، آيه
فوق نازل شد، و به مردم دستور داد به اين دسته از برادران خود از كمك هاى ممكن
مضايقه نكنند، آنها هم چنين كردند بعضى از مفسران تصريح كرده اند: آنها پاسداران
پيامبر(صلى الله عليه وآله) و محافظان او بوده اند
تفسیر
باز در ادامه آداب و احكام انفاق، در اين آيه، به بهترين مواردى كه انفاق در آنجا
بايد صورت گيرد، اشاره شده است، يعنى كسانى كه داراى صفات سه گانه در اين آيه
باشند. در بيان اولين وصف آنان مى فرمايد: انفاق شما به خصوص «بايد براى كسانى باشد
كه در راه خدا، محصور شده اند» (لِلْفُقَراءِ الَّذينَ أُحْصِرُوا في سَبيلِ
اللّهِ). يعنى كسانى كه: به خاطر اشتغال به جهاد در راه خدا و نبرد با دشمن و
يادگيرى فنون جنگى يا تحصيل علوم لازم ديگر، از تلاش براى معاش و تأمين هزينه
زندگى، باز مانده اند، كه يك نمونه روشن آن، اصحاب صُفَّه در عصر پيامبر اكرم(صلى
الله عليه وآله) بودند آن گاه براى تأكيد مى افزايد: «همانها كه نمى توانند سفرى
كنند» و سرمايه اى به دست آورند (لا يَسْتَطيعُونَ ضَرْباً فِي الأَرْضِ). تعبير به
«ضرب فى الارض» به جاى سفر، به خاطر آن است كه مسافران مخصوصاً آنها كه براى هدف
هاى مهمى پياده به سفر مى روند، پيوسته پاى بر زمين مى كوبند و پيش مى روند.
بنابراين، كسانى كه مى توانند تأمين زندگى كنند، بايد مشقت و رنج سفر را تحمل كرده،
از دسترنج ديگران استفاده نكنند، مگر اين كه كار مهم ترى همچون جهاد در راه خدا يا
فرا گرفتن علوم واجب، مانع از سفر گردد. و در دومين توصيف از آنان، مى فرمايد:
«كسانى كه افراد نادان و بى اطلاع، آنها را از شدت عفاف غنى مى پندارند»
(يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ). ولى اين سخن، به آن مفهوم
نيست كه اين نيازمندان با شخصيت، قابل شناخت نيستند، لذا مى افزايد: «آنها را از
چهره هايشان مى شناسى» (تَعْرِفُهُمْ بِسيماهُمْ). «سيما» در لغت به معنى علامت و
نشانه است و اين كه در فارسى امروز آن را به معنى چهره و صورت به كار مى برند، معنى
تازه اى است و گرنه در مفهوم عربى آن، چنين معنايى ذكر نشده است، به هر حال منظور
اين است: آنها گر چه سخنى از حال خود نمى گويند، ولى در چهره هايشان نشانه هايى از
رنج هاى درونى وجود دارد كه براى افراد فهميده آشكار است، آرى، «رنگ رخساره خبر مى
دهد از سرّ درون». و در سومين توصيف از آنان مى فرمايد: آنها چنان بزرگوارند كه:
«هرگز چيزى با اصرار از مردم نمى خواهند» (لايَسْئَلُونَ النّاسَ إِلْحافاً) اصولاً
آنها از مردم چيزى نمى خواهند، چه رسد به اين كه اصرار در سؤال داشته باشند، و به
تعبير ديگر: معمولِ نيازمندانِ عادى اصرار در سؤال است اما آنها يك نيازمند عادى
نيستند. بر اين اساس اگر قرآن مى گويد: «آنها با اصرار سؤال نمى كنند» مفهومش اين
نيست كه بدون اصرار سؤال مى كنند، بلكه مفهومش اين است آنها فقير عادى نيستند تا
سؤال كنند; زيرا سؤال آنها معمولاً توأم با اصرار و الحاف است، به قرينه اين كه مى
گويد: «آنها را از سيمايشان بايد شناخت» نه از سؤالشان و الاّ جمله «يَحْسَبُهُمُ
الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ» مفهومى نداشت. احتمال ديگرى در تفسير اين
آيه نيز هست، و آن اين كه آنها در حال عادى هرگز سؤال نمى كنند، و هر گاه اضطرارِ
شديد، آنها را مجبور به اظهار حال خود كند، هرگز اصرار نمىورزند. بعضى نيز گفته
اند: منظور اين است كه آنها در ترك سؤال كردن اصرار دارند. (ولى اين احتمال خلاف
ظاهر آيه است). و در پايان آيه، باز، همگان را به انفاق از هر گونه خيرات تشويق
كرده، مى فرمايد: «و هر چيز خوبى در راه خدا انفاق كنيد خداوند از آن آگاه است» (وَ
ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْر فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَليمٌ). اين جمله، براى تشويق انفاق
كنندگان است، خصوصاً انفاق به افرادى كه داراى عزت نفس و طبع بلندند، و چه بسا در
اين موارد بخشش هايى در پوشش غير انفاق، ولى در واقع به قصد انفاق، صورت مى گيرد،
تا طرف مقابل ناراحت نشود، مسلماً خداوند از اين نيات پنهانى آگاه است، و آنها را
به تناسب نيت و زحماتشان بهره مند مى سازد.
يكى از گناهان بزرگ تكدى ، سؤال و تقاضاى از مردم بدون نياز است، و در روايات
متعددى از اين كار، نكوهش شده، در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله)مى
خوانيم: لاتَحِلُّ الصَّدَقَةُ لِغَنِىٍّ: «صدقات براى افراد بى نياز حرام است» و
در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است: مَنْ سَئَلَ وَ عِنْدَهُ ما يُغْنِيْهِ
فَاِنَّما يَسْتَكْثِرُ مِنْ جَمَرِ جَهَنَّمَ: «كسى كه از مردم در خواست كند در
حالى كه به مقدار كفايت دارد، آتش دوزخ را براى خود افزون مى سازد» همچنين در
روايات وارد شده كه: «شهادت سائل به كف (كسى كه دست گدائى به سوى مردم دراز مى
كند)، پذيرفته نيست»
منبع (…):
الّلهُمَّ صَلِّ
عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم